ثبات در سیاستهای اقتصاد کلان پیشنیاز پیادهسازی سیاستهای صنعتی و تجاری
روابط عمومی همایش بینالمللی سیاستهای صنعتی و تجاری - دکتر محمدرضا رضوی رییس موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی با توجه به برنامهریزی برای برگزاری اولین همایش بینالمللی سیاستهای صنعتی و تجاری برای توسعه صادرات و اشتغال طی مصاحبهای، ثبات در سیاستهای اقتصاد کلان را پیشنیاز پیادهسازی سیاستهای صنعتی و تجاری خواند که جزئیات آن در ادامه آمده است.
در پاسخ به این سوال که نقش سیاستهای صنعتی و تجاری در برنامههای توسعه کشور و بهبود شرایط اقتصادی چیست؟ رضوی گفت: یکی از مهمترین محورهای اقتصادی مندرج در سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه، رشد اقتصادی شتابان و پایدار و اشتغالزا با متوسط رشد ۸ درصدی در طول برنامه ششم است که سیاستهای مدون صنعتی و تجاری میتواند به تحقق آن کمک نماید.
رییس موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی در پاسخ به این سوال که چه سهمی از رشد 8 درصدی می بایست توسط بخش صنعت و معدن محقق شود اظهار داشت: متوسط رشد اقتصادی کشور طی برنامههای سوم (83-1379) و چهارم (89-1384) بهترتیب 8/5 و 8/4 درصد، متوسط رشد بخش صنعت 6/10 و 7 درصد و متوسط رشد بخش معدن بهترتیب 2/6 و 4/13 درصد بوده است. تحلیل کل دوره موردنظر نیز نشان میدهد متوسط رشد اقتصادی، رشد بخش معدن و رشد بخش صنعت کشور طی برنامههای سوم و چهارم بهترتیب 3/5، 8/8 و 8/9 درصد بوده است. این امر نشانگر دو نکته اساسی است اول آنکه متوسط رشد بخش صنعت و معدن طی برنامههای سوم و چهارم و کل دوره از رشد اقتصادی بالاتر بوده است. دوم آنکه نسبت رشد بخش صنعت و معدن نسبت به رشد اقتصادی بالای 5/1 برابر میباشد (بدان مفهوم که رشد بخش صنعت و معدن نسبت به رشد اقتصادی بیش از 5/1 برابر میباشد). شایان ذکر است متوسط رشد اقتصادی طی برنامه پنجم (93-1390) معادل 3/0-، متوسط رشد بخش صنعت 3/0- و متوسط رشد بخش معدن نیز 1/7 درصد بوده است که یکی از دلایل آنرا باید در اعمال محدودیتهای بینالمللی، محدودیتهای ارزی و ... جستجو کرد. براین اساس تحلیل آماری برنامههای سوم و چهارم توسعه حکایت از پیشران بودن بخش صنعت و معدن در رشد اقتصادی کشور دارد. بهعبارتی به ازای رشد اقتصادی (معین و مفروض) میبایست بخشهای صنعت و معدن رشدهای نسبتاً بالاتری داشته باشند لذا برای دستیابی به متوسط رشد اقتصادی 8 درصدی در برنامه ششم توسعه میبایست بخش صنعت و معدن حداقل 12 درصد (5/1 برابر رشد اقتصادی) رشد داشته باشند.
رییس همایش در پاسخ به این سوال که به نظر شما چه سیاستهای مناسبی برای تحقق رشد موردنیاز در بخش صنعت و معدن قابل تحقق است؟ گفت: طراحی و پیادهسازی «سیاست صنعتی» نقش موثری در دستیابی به اهداف موردنظر خواهد داشت. مولفههای اصلی سیاست صنعتی مشتمل بر (1) سياستهاي نحوه توسعه اولویتها و بهبود زيرساختها براي صنايع منتخب، (2) سياستهاي ایجاد هماهنگی به منظور فراهم آوردن ارتباط معقول برای تخصیص منابع میان صنایع منتخب، (3) سياست هاي سازمان صنعتي تاثیرگذار بر ساختار يا رفتار بازار در هر یک از صنایع میباشد. ضمناً نقش دولت در سياست صنعتي در چهار حوزه دارای اهمیت است. اول به عنوان رگولاتور (تنظيمكننده) از طريق تعيين تعرفهها و سطوح توليد براي فعاليتهاي خاص و يا به واسطه ايجاد مشوقهاي مالي يا اعطاي يارانه جهت حمايت از بخشهاي صنعتي؛ دوم بهعنوان توليدكننده از طریق مشاركت مستقيم در فعاليتهاي اقتصادي (نظير وجود سازمانهای توسعهای و در موارد نادر ایجاد شركتهاي دولتي)؛ سوم بهعنوان مصرفكننده از طریق تضمين وجود بازار (تقاضا) براي صنايع استراتژيك و فعاليتهاي اقتصادي از طريق اجراي برنامههاي خريد عمومي و چهارم بهعنوان كارگزار مالي و سرمايهگذار که با اثرگذاري بر بازارهاي اعتباري و تشويق تخصيص منابع مالي عمومي و جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی به پروژههاي صنعتي در نظر گرفته شده بهعنوان استراتژيك (بهدليل اثرگذاري بالاي آنها بر بهرهوري) ايفاي نقش مي كند.
ایشان در پاسخ به این سوال که چه پیشنیازهایی در حوزه سیاستهای اقتصاد کلان برای پشتیبانی بخش صنعت و معدن موردنیاز است؟ اشاره کرد که یکی از پیشنیازهای اصلی اجرای سیاست صنعتی را باید در طراحی و تدوین سیاستهای اقتصاد کلان با ثبات جستجو کرد. به سیاستهای حوزه کلان و سیاستهای صنعتی در اقتصاد ایران کاملاً جدا از هم نگاه می شود. بدان دلیل که اقتصاد کلان موضوعی برای وزارت اقتصاد و بانک مرکزی و سیاست صنعتی موضوعی در حیطه وظایف وزارتخانه تولیدی تلقی میشود. این گسست و جدایی در طراحی سیاستهای مذکور به عدم دستیابی به اهداف مورد نظر در حوزه تولید منجر میشود. بهعنوان مثال نرخ ارز واقعی یکی از عوامل موثر بر رشد اقتصادی است که قدرت رقابتپذیری و تراز تجاری را تعیین می کند. عدم طراحی سیاستهای ارزی مناسب، شاکله سیاستهای صنعتی و تجاری را دچار اختلال و چالش جدی خواهد کرد. نمونه دیگر، نظام تامین مالی کارآمد و پشتیبانی مناسب از بخش واقعی اقتصاد جهت اجرای طرحها و پروژههای صنعتی است. بدیهی است طراحی سیاستهای صنعتی بدون برقراری ارتباط با حوزه تامین مالی در بخش کلان اقتصاد نمیتواند موفق باشد. بنابراین در مجموع میتوان عنوان داشت طراحی سیاست صنعتی نقش موثری در پیشبرد اهداف صنعتی خواهد داشت ولی ضمانت اجرای موفق آن ایجاد هماهنگی و سازگاری با سیاستهای حوزه اقتصاد کلان است.